نامه ای به بهشت
به مولای متقیان علی (ع)
علی جان سلام ، باز هم دلم هوای تو را کرده است . دیشب کنار پنجره ایستادم تا شاید کبوتری یا قاصدکی از تو برایم خبری بیاورد اما دریغ و افسوس که اینها همه خیال است خوشا به حال تو و یارانت که زیبا زندگی کردن را تجربه کردید و پر کشیدن را کبوترانه به ما نشان دادید تو رفتی و ما را با یک دنیا غم تنها گذاشتی. سالهاست کوچه های جهان بی آشنای تورا از یاد برده است علی جان کجایی؟ تا برسرشان دست مهربانی بکشی .
ای پدر کودکان گریه و گرسنگی ، اکنون در همسایگی پروردگارت عشق را زندگی می کنی و ما اسیر زنجیرهای خاکیم . چقدر دلم گرفته بود .
امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القدر است و احیا می کند
بشنوید ای گوش دلها ،بی صدا
نغمه فزت و رب الکعبه را